سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 9 آذر ماه 1381

[يک حبه حرف:

بابا "آخته" رو براي شمشير و خنجر و اينا به کار ميبرن
تو چطور توي شعرت گفتي که
"زن با پيکري آخته در برابرم ايستاده بود"




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................


نوشته شده در 21 آبان ماه 1381

[يک حبه حرف:


هه هه پس نتيجه ميگيريم همه پيشيها هم پمپخي و سفيد نيستد اين يک پيشي معتاد است که جلو دوربين براي حفط آبرو فيگور گرفته




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد