سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 7 مهر ماه 1381

[يک حبه حرف:

دخترک ميخواست
برجستگيهاي اندامش را
به جاي برجستگيهاي افکارش
بهم غالب کند




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................


نوشته شده در 20 شهريور ماه 1381

[يک حبه حرف:

چت ...


- asl, plz


- والا من ديگه خسته شدم از دوست دختر بازي و اينا، والا دنبال يه دختر خوب و تپل مپل و مهربون ميگردم که باهاش ازدواج کنم و خيالم راحت بشه


- bye




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................


نوشته شده در 19 شهريور ماه 1381

[يک حبه حرف:

نوشته هاي ادبي و بي ادبي...


اين شعرها و نوشته ها گوشه کاغذهام جمع شده بود گفتم بيام اينجا خاليشون کنم تا شما هم بخونيد بعضيش يخورده بي تربيتيه بايد ببخشيد، اگه غلط املايي داره هم ببخشيد ديگه




*هنوز در سفرم
در آبهاي جهان قايقي است
و من مسافر قايق




*مرا به کار جهان هرگز التفات (درسته املاش!!) نبود
رخ تو در نظرم اينچنين خوشش آراست




* به طرف ميگن خصوصيات همسر ايده ال تو چيه
مگيه:
- هيکل جنيفر لوپز، اخلاق فاطمه زهرا (ع)




* کوچه ما تنگ نيست،
شادمانه باش
و شاهراه ما
از منظر تمامي آزاديها ميگذرد
- احمد شاملو




* جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
- رومي




* شعراهايي براي قبل از خواب
- لالالايي خواباي خوب ببيني
- لالايي کن مرغک من دنيا فسانه است




* کجاست جاي نشستن و پهن کردن يک فرش



* اينم از بس اميد ميومد براي من شعر مينوشت من رفتم توي کامنتهاش نوشتم تا زهرم رو بريزم
(سروده خودمه!)
زندگي فاحشه مسلولي است
نيمه بيدار در انديشه خواب
طعم تلخ قدح باده و مي
رنگ گنديده يک تيکه انار




* قد خميده ما سهل ات نمايد اما
بر چشم دشمنان تير از اين کمان توان زد



* سه تا دختر ميرن ماهيگيري
اولي يه مار ماهي ميگيره برش ميداره ميره خونه
دومي يه لنگه کفش ميگيره بازم برش ميداره و ميره خونه
سومي تو رو ميگريره، ميندازه تو آب و بعد ميره خونه




* نکوهش مکن چرخ نيلوفري را
برون کن ز سر باد و خيره سري را
چو تو خود کني اختر خويش را بد
مدار از فلک چشم نيک اختري را
ناصر خسرو


* [با اين خيلي حال ميکنم]
اگر چراغ رهي دان که راه خانه کجاست
وگر خدا صفتي دانکه کدخدات منم
ديوانه شمس، رومي


* گر راهزن تو باشي صد کاروان توان زد



* درخت تو گر بار دانش بگيرد
به زير آوري چرخ نيلوفري را
ناصر خسرو




* کو آب و برق مفتي
کو پول نفت که گفتي
(اينجاش سانسور)
دهه فجر مبارک




* ايام خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود




* ابر اگر آب زندگي بارد
هرگز از شاخه، بيد بر نخوري
با فرومايه روزگار مبر
کز ناي بوريا شکر نخوري
- گلستان باب اول در سيرت پادشاهان




* طرف ميره استاديوم
موج مکزيکي ميفرستند
غرق ميشه



* زمانه قرعه نو ميزند به نام شما
خوشا شما که جهان ميرود به کام شما
هوشنگ ابتهاج



* نويد هم ميگفت که هاچ زنبور عسل بالاخره مادرشو پيدا کرده
توي اورکات



* خرسه ميره دستشويي...
(آخ حواسم نبود اينم جوکش زشته!!!)




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد