سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 23 مهر ماه 1383

[يک حبه حرف:

سلام
خوب منم دارم ميرم که به کشور دوست و همسايه امارات متحده يه سلامي عرز کنم
از قول همتون هم شیخ راشد رو يه نشگون سیر میگیرم
برنامه فعلا امتحانه، ولي ممکنه برنامه هاي شهواني ديگه اي هم اضافه بشه
واقعا احساس ميکنم که دارم به وطن خودم (شیطان بزرگ)نزديکتر ميشم
فعلا (سيا). تپل




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد