سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 3 دی ماه 1383

[يک حبه حرف:

مگه هيچي رقم داره...

[اين داستان واقعي است]



دوستي دارم که چند سالي زودتر از من ازدواج کرد و اکنون دو بچه دارد، يکي، يک پسر 5 ساله و ديگري يک دختر 7 ساله، برخلاف پدرشان هر دو کودک باهوش و شيطان و مودب اند.

چند وقت پيش رفته بودم منزل دوستم، نشسته بودم و داشتم مجلات رفيقم را ورق ميزدم که دخترش آمد گفت:

- عمو
(من)- جانم
- شما هم توي مدرسه رياضي ميخوانديد
- خوب بله همه رياضي خوانده اند (و توی دلم گفتم بخصوص رياضي کلاس اول رو)
- الان چيزي يادتان هست، آخه من يه سوال دارم
- يادم است عزيزم بپرس (ديگه ما هيچي بلد نباشيم بايد رياضي اول دبستان يادمان باشد)
- کوچکترين عدد يک رقمي چند است؟

من واقعا نميدانستم کوچکترين عدد يکرقمي براي يک بچه 7 ساله چند ميتواند باشد، نميدانم شما در چنين وضعي گيرافتاده ايد يا نه، وضع بدي است، جدا از کمبود سواد، من نميدانستم يک بچه هفت ساله چه جور عددهايي را ميداند، ،براي همين پرسيدم

- خوب اين سوال رو معلمت داده براي اينکه خود شما فکر کنيد و جواب بديد، حالا خودت چي فکر ميکني؟

گفت:
- من اول فکر کردم که خوب حتما ميشه يک، ولي بعد گفتم شايد بشه صفر
- مگه شما صفر رو هم خوندين
- نه هنوز ولي يه چيزايي ميدونم
- خوب
- خوب صفر يعني هيچي، پس اگه هيچيه!!! چه جور ميتونه يک رقمي باشه، مگه هيچي رقم داره که حالا ما هيچي يک رقمي داشته باشيم
- (من هاج و واج) خوب
- خوب بعد هم گفتم شايد منفي باشه مثلا 9- ولي اگه منفي 9 يک رقميه پس اون منفي چيه!
- مگه توي کلاس اول عدد منفي رو هم به شما درس داده اند
- نه مامانم يادم داده، حالا من نميدونم جواب سوال معلممان کدومه 1، صفر يا 9-




پينوشت:
1- بچه ها باهوشند، باهوشتر از ما
2- به کودکانتان زيادي چيز ياد ندهيد گيج ميشوند
3- يکي به من بگه اين اورکات چيه







          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد