سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 25 دی ماه 1383

[يک حبه حرف:

خاله زنک برات کمه....


والا ما اون نوشته "بيچاره پسربچه ها" رو که نوشتيم، بسياري از دوستان (از مرد و زن گرفته تا دختر بچه هاي فينقيلي) لطف کردن و از کليه روشهاي ارتباطي که ميتوانستند (اعم از آفلاين، ايميل و توگوشي) ما را مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و آراء خود را ابراز کردند.

توضيح در مورد جنبش فمينيتستي راه افتاده در جامعه وبلاگستان (که به نظر بنده حقير بيش از آنکه حمايت برانگيز و عميق باشد بيشتر مخالفت زا و سطحي است) را ميگذاريم براي بعد.

ولي من چند تا مطلب است که دور از هرگونه طنز و لودگي دوست دارم اينجا بنويسم:


1- اگه نظري انتقادي راجع به مطلبي که من نوشته ام داريد حق نداريد در آن به کسي غير از من توهين کنيد!


2- من کاملا قبول دارم که حقوق زنان در اين کشور پايمال ميشود ولي عميقا هم اعتقاد دارم که عامل اين مسئله بيش از آنکه ضعفهاي قانوني باشد (که نمايندگان زيبا و خوش آتيه!!! ما در مجلس در حال تصحيح آنند) بيشتر حاصل ضعف فرهنگي است، فرقي ندارد، زنان و مردان ما، چه روشنفکر و چه غير آن، حريمي را در رفتار با زنان و براي رفتار زنان قايل ميشوند که همانها باعث اين ضعف در جامعه ميشود، شديدا هم معتقدم که اين جبهه گيري هاي فمينيستي بچه گانه (کاري با جنبش اصيلش فعلا نداريم) اين ضعف فرهنگي را نه تنها بهبود نخواهد بخشيد بلکه شايد باعث موضع گيري هاي مسخره اي هم از سوي جامعه بشود


3- نوشته قبلي من اصلا ربطي به حقوق زنان و مردان نداشت من فقط دلم براي پسر بچه ها ميسوخت، که سعي کردم آنطوري بگويم، اگر به کسي برخورد مرا ببخشد (تا من هم روز قيامت پيش خدا که يکي از بستگان ماست سفارشش را بکنم)


4- سرکار خانم مصي من نتيجه گيري اين نوشته ات را کاملا قبول دارم به شرطي که بوي انتقام ندهد


5- فکر کنم بايد يه مطلب هم براي دختر بچه ها بنويسم تا مردم راضي شوند


6- يه دوستي هم لطف کرده بود يه ايميل فرستاده بود (البته خداييش خيلي مودبانه بود بر خلاف بقيه) در انتها هم با اين جمله نامه اش را به پايان برده بود "خاله زنک براي شما کمه از اين به بعد بهتون ميگم عمومردک"
حقيقتش رو بخوايد من از اين اصطلاح عمو مردک خيلي خوشم اومد و شايد اصلا از اين ببعد کامنتهام رو به نام عمومردک امضا کنم


7- در ضمن من مسئول کامنتهايي که بقيه براي آن نوشته، نوشته اند نيستم، فوحشهايتان را مستقيما براي خودشان بفرستيد نه من


8- آيت الله حسني امام جمعه اروميه حفظه الله تعالی جمله معروفي داره ميگه "نميشه پيتزا خورد و بعد، از مقام ولايت دفاع کرد"،در همين رابطه من از همه دخترخانمهاي زيباي سرزمين پارس (که من هيچوقت فکر نميکردم چنين فوحشهاي آبداري هم بلد باشند) خواهش ميکنم توجه کنند که امثال افرادي چون مادر ترزا و غيره در راستاي حمایت از ابناء بشر حتي از لاک ناخن و رژ لب هم استفاده نميکردند چه برسد به سايه و خط چشم و مانتو فلان و ...


9- در پينوشت همين بحث قسمتي از فيلمنامه آخرين سامورايي تقديم ميگردد [فيلمنامه اصيل، و قبل از اينکه به دست عمال استکبار تصحيح شود]


10- هر کي گفت مصراع دوم اين بيت چيه جايزه ميگيره "اگر چراغ رهي دانکه راه خانه کجاست........" –ديوان شمس




پينوشت:

بخشي از فيلمنامه آخرين سامورايي

[نماي خارجي، جنگل در هم تنيده که ارتش ژاپن به رهبري تام کروز پشت تل هاي کوتاه خاک پناه گرفته اند، ترس و وهم مرگ را در چشم تک تک افراد که اکنون همه خاکي و کثيف شده اند ميتوان ديد، موسيقي متن به آرامي قطع ميشود و اکنون فقط صداي نفس تام کروز شنيده ميشود که با وحشت تنفس ميکند، دوربين روي چشم هاي وق زده آيز وايد شاتي اش به آرامي زوم ميکند، چشم ها ناآرامي درون فرمانده را نميايش ميدهد، صداي سم اسبهايي که از ميان جنگل به سمت سپاهيان ميايند آرام آرام آغاز شده و هر لحظه بيشتر اوج ميگيرد(اين تيکه صداي ديجيتال دالبي لازم داره) صداي سم اسبها گويي زمين را به لرزه واداشته، اضطراب و همهمه در لشکر ژاپنيها به اوج ميرسد و....

کسي ازميان لشکريان هراسان فرياد ميزند.... فمينيستها حمله کردن


دوربين به آرامي روي صورت تام کروز فيد ميشود و صحنه تاريک ميشود]

بقيش رو ميگذارم به عهده تخيل خودتون
کارگردان عمومردک




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد