سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 4 اسفند ماه 1383

[يک حبه حرف:

اين دختر همسايه خيلي دختر خوبيه ها...



مادر عزيزم

در رابطه با صحبت روز گذشته تان که فرموده بوديد:

"اين دختر همسايه خيلي دختر مهربونيه، نميدونم ديديش يا نه، تحصيل کرده هم هست، وضع مالي خانواده شون هم خيلي خوبه و خانواده خيلي خوبي هم دارن، خيلي هم قشنگ و با نمکه، خوبه بگيريمش براي يکي از پسراي فاميل،... خوب بگذريم تو خودت حالت چطوره؟"

عاجزانه خواهشمندم منبعد پيش از آنکه سهوا ما را براي زدن مخ دختر همسايه شير کنيد به موارد زير توجه نماييد:


اول اينکه در رابطه با خانواده خوب و اينها بايد بگويم که شما احتمالا برادرش "رامهرمز" و خواهرش "شهر آشوب" را نديده ايد


مهربون هم نميدونم، راستش اگه گاز گرفتن نشانه علاقه است بيشک خيلي مهربونه


در ضمن در باب وضع مالي دختران بايد تقاضا کنم آن سخن پند آموز مرحوم خانوم جون که فرموده اند "آفتابه زن اونجاي مرد رو پاره ميکنه!" را هرگز از خاطر نبريد (انشا الله نور به قبرشون بباره)


در مورد قشنگ و با نمک هم فکر کنم شما احتمالا همسايه دست چپي را به جاي همسايه دست راست ديده ايد، لازم است اشاره کنم که ايشان (همسايه دست چپي) که به قول شما قشنگ و بانمک است سه سال پيش زن اصغر آقا چلچله شد و شش ماه بعدش هم يک پسر کاکل زري آورد


در ضمن دختر همسايه دست راستي ترم اول دوره پودماني بود نه سال آخر پزشکي
...
...
...
...
با همه اين اوصاف اگر محبت کنيد و قرار خواستگاري را براي شب پنجشنبه همين هفته بگذاريد همواره دست بوستان خواهم بود

با احترام فراوان
فرزند شما
سياه




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد