ببينم شما اهل کجاييد...اين فرودگاه "امام" را اگر از نظر برنامه ريزي و مرتب بودن و طرز مديريت بهش نگاه کنيم واقعا به وجه تسميه اش پي ميبريم!!!!
پينوشت:چند روز پيش با حضرت ابوي (بابام) رفته بوديم مسافرت، مسافرت با بابام هميشه اين خوبي رو داره که ديگه لازم نيست با الاغ و شتر و اتوبوسهاي عهد عتيق جابجا بشم، ميرم يه راست بليط هواپيما ميخرم و بعد هم پولش رو سه لا پهنا با بابام حساب ميکنم.
حالا بگذريم،
موقع برگشت، روي فرودگاه مقام معظم رهبري سابق (امام خميني) باد تندي گرفته بود و هواپيما نميتونست بشينه و خداييش همه داشتن فرشته مرگ را توي بغلشون لمس ميکردند، خلبان داشت ميگفت که روي فرودگاه امام نميتونه بشينه و احتمالا يا بره اصفهان يا بره مهر آبادهواپيما رو بشونه ،
بغل دستي ما هم که در غالب تهي کردن کم از ما نداشت، برگشت به من با يک زبان بين المللي (پانتوميم) حالي کرد که اهل ترکيه است و انگليسي هم نميداند و ميخواست ببينه ما هم ترکي بلديم يا نه (هر چند به کاهدان زده بود، ما همين فارسي خودمان را هم که حرف ميزنيم خيلي هنر است)
خلاصه ما هم آن رگ مهمان نوازيمان گل کرده بود
(البته من دقيقا نميدونم اين رگ در من از کجا ميگذره هر چي هست از مغزم نميگذره چون هميشه کار دستم ميده هميشه آخرش به غلط کردم ميندازه منو)
آره، برگشتم به بغل دستي گفتم: "ببخشيد شما ترکي بلد نيستيد بتونيد حرفاي خلبان رو به اين بابا حالي کنيد"
بغل دستي ما هم با يک قيافه عين الله باقر زاده اي و با يک حالت عاقل اندر سفيه برگشت به ما فرمود که:
"نخير................................. من تهرانيم!!!!"
پينوشت دوم:خدا انشاالله قبول کنه 15 خرداد امسال يه يادي هم از بنيانگذار انقلاب کرديم
پينوشت سوم:ملت از مرگ رسته، تا هواپيما نشست از خوشحالي براي خلبان دست ميزدند،
که يکي داد زد: "دست چيه صلوات بفرستيد"
يکي برگشت به طرف گفت: "براي خلبان دست ميزنيم که نشونده هواپيما رو"
طرف هم گفت: "اينا کار خداست، خلبان چيکاره است"
يکي نبود بهش بگه مرتيکه اونموقع که داشتين سقوط ميکردين و بيضه و لوزه تون يکي شده بود هم حتمن تقصير عمه عفت من بود آره؟ خدا که اونموقع نقصير نداره؟
8:42 PM
ارسا٠برا٠دÙستاÙ