سياه مثل مرگ
چرا از مرگ ميترسيد چرا زين خواب جان آرام نوشين روی گردانيد چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد بهشت جاودان آنجاست چرا از مرگ می ترسيد
نوشته شده در 31 مرداد ماه 1384

[يک حبه حرف:

سرگيجه...


ببينم اين دوناته؟ پس اون چي بود؟ بيگل چيه؟
بگو ببينم من بايد فترنيتي عضو بشم يا سوراريتي!
مگه هش براون ممنوع نبود! آهان اين هش براونيه
توي لانژ استراحت ميکنن يا توي توالت
هم!!! با ساسج!!! چه فرقي داره؟ پس پيگ چيه؟
اين دختره؟ پس چرا سينه نداره؟ اين پسره؟ من فکر کردم دختره
اين سکه دايمه يا نيکل؟ پس کوارتر کدوم بود
اين نون وايته يا ويت!!!
هر اينچ چند فوته. به سانتيمتر چقدر ميشه
الان چند مايل داريم تا برسيم. چند کيلومتر ميشه؟
کاهو به انگليسي چي ميشد! بانانا؟
من کجام
اينجا کجاست
...




          Ø§Ø±Ø³Ø§Ù„ براي دوستان    

.......................................................................................................



گور پدر کپي رايت هر چي خواستيد از اين صفحه بلند کنيد
Designated trademarks and brands are the property of
their respective owners.


اين وبلاگ را روزانه روي پست الکترونيک دريافت کنيد